شکم گردی در ایران عزیز

آذربايجان شرقی 

اگر قصد مسافرت به این استان را دارید حتما دويماج ( خوراكي سنتي از آذربايجان شرقی در تبريز ) را امتحان کنید! کوفته تبریزی، اوماج آشي (آش اوماج ) اوماج حالواسي (حلواي اوماج) ، قویماق و قایقاناق از جمله غذاهای سنتی آذربایجان به حساب می آیند که می توانید برای صبحانه ازین غذا حتما استفاده کنید.
 

کرمان 

استان کرمان را با خورشت‌هاي خوش مزه و متنوعش می شناسیم، خورشت کنگر کدو، قيمه، به‌آلو، سيب درختي، آلو ميگو، خورشت کلم، باقله و آلوچه از خورشت‌هاي معروف کرمان هستند. حليم‌بادمجان کرماني‌ها هم معروف است. کلمپه، کماج، حاجي بادام، نان‌چرخي، پفک و برشتوک هم از شيريني‌هاي سنتي کرمان است. زیره ، خنا، قالی ، قاووت و پسته را هم سوغات می آورند.

همدان 

همدان ديار ترشي‌ها و مرباهاي عجيب و غريب است. همداني‌ها از پوست هندوانه، ترب سياه و حتي پوست ليموترش و کدو مسمايي مربا درست مي‌کنند. ترشي‌گردو هم از ترشي‌هاي مشهور اين استان است. آش ميوه، خورشت غوره بادمجان و آبگوشت کلم و آبگوشت سيب سيرغوره از غذاهاي معروف همدان است.

فارس

فالوده شيرازي، شکرپنير و بادام سوخته و مسقطي هم از شيريني‌جات و دسرهاي فارس است.کوفته هلو، رب‌پلوشيرازي، آش‌انار، قنبرپلو، کلم‌پلوي شيرازي و دو پيازه از غذاهاي معروف شيرازي‌اند. انواع عرقيات معطر مثل بيدمشک و بهار نارنج از نوشيدني‌هاي سنتي فارس است. 

خراسان جنوبي


اگر به خراسان جنوبي رفتيد آش شلغم و خورشت ريواس و بلغور پلو يادتان نرود. در خراسان جنوبي انواع مختلف اشکنه مثل اشکنه آلو، نخود، کشک زرد و بادمجان زياد است. نان سمنو و نان زردي هم از نان‌هاي معروف خراسان جنوبي است.

آذربايجان غربي
مردم استان آذربايجان غربي معمولاً غذاهاي گوشتي را با ترشي مصرف مي‌کنند. از جمله اين ترشي‌ها مي‌توان به ترشي مخلوط، ترشي ليته و ترشي هفته بيجار اشاره کرد. 

گاتخ شورباسي(آبگوشت ماست)وقورت شورباسي(ّآبگوشت كشك)وچهمجه(غذاي محلي درشهرستان نقده(سلدوز)كه با برنج گوشت غاز ويك گياه صحرايي به نام اوليك تهيه مي شود.

يارما آشي ويارما شورباسي(آش وشورباي بلغور) ازديگر غذاهاي مرسوم ومحلي اين استان است.همچنين درشهرستانهاي خوي وماكو كله جوش با گياه محلي كه دربهارمي رويد والهگز نام دارد مي پزند كه خيلي خوشمزه است البته آب ماهيچه لپه برنج وبلغورپيازونعناع وسيرداغ ديگرمخلفات اين غذا است .

يك غذاي مجلسي هم كه ديگر درمهمانيهاي اورميه جاي خودش راپيدا كرده خوراك خوشمزه قفقازي است.

مازندران

فسنجان با گوشت مرغابي و انواع پرندگاني که شکم‌شان با دانه‌هاي انار ترش جنگلي و سبزي‌هاي معطر پر شده است، از غذاهاي رسمي سنتي مازني‌اند. بوراني کدو حلوايي و بوراني بادمجان کبابي، ماست دلالي و نازخاتون که ترکيبي از بادمجان کبابي و سبزي معطر و آب‌غوره است، از دسرهاي سفره‌هاي مازندراني‌هاست. مرباي بهارنارنج و مرباي تمشک هم خوراکي‌هاي هيجان‌انگيزي است.

گيلان 

کباب ترش گيلاني که گوشت خوابانده شده در رب انار و ادويه است، شيش‌انداز، باقلاقاتوق، ميرزاقاسمي و کوکوي خاويار ماهي از غذاهاي معروف گيلاني است. نمک سبز هم يک افزودني معطر گياهي براي ماست است. زيتون پرورده هم يادتان نرود. حلواي درونگ، کلوچه و مرباي ازگيل هم از شيريني‌جات اين استان است.

قزوين 

استان قزوين است و قيمه نثارش. نان قندي، باقلواي لوزي، شيريني اتابکي، نان نازک و نان برنجي هم از انواع شيريني اين استان است. پسته و فندوق هم مخصوص قزوین است. زغال‌اخته‌هاي ترش و مرغوب قزوين را هم فراموش نکنيد. 

خراسان رضوي 
مشهد است و شيشليک شانديزش. کباب‌هاي معروفي که در ييلاق هاي مشهد عرضه مي‌شود در جاي ديگري پيدا نمي‌شود. آب‌نبات زنجبيلي هم از شيريني‌هاي اين منطقه است.

گلستان 

نان خرمایی و حلوای آماج گرگان را از دست ندهید!هل‌آش، گوجه‌آش و ماش‌آش از خوراکي‌هاي لذيذ گلستان‌اند. چوروک نان سنتي اين منطقه است. 

سمنان


غذاهايي مثل ته‌چين و چرتمه پلو دارد. کشک و پسته هم که محصولات اصلي اين استان هستند. محصولات دامي اين روستا مي توان به شير، ماست، کره، آروشه، لور، سرشير محلي، سرماست محلي، عسل طبيعي، قره قروت (تفره) و غيره اشاره نمود. همچنين محصولات باغي مانند گيلاس، آلبالو، زردآلو، توت و به ويژه گردو مي توان نام برد. از محصولات خوراکي صحرايي مي توان از سامباروک (آلبالوئک)، سولي، زرشک، وليک، سيب وحشي، گالش انگور و غيره مي توان نام برد. نان پنجه کش، نان گرده و کچيله نون محتوي گردو از نان هاي بسيار خوشمزه دست پخت زنان اين آبادي است. همچنين آش گزنه، آش زرشک، تفره که با قره قروت درست مي شود . 

چهارمحال و بختياري 

در استان چهار محال و بختیاری به علت دارا بودن اقلیم سردسیر شرایط مناسبی برای تولید گردو فراهم است و مغز گردو شفاف تولید می شود . اسم کباب بختياري را که حتماً شنيده‌ايد، در فهرست همه رستوران‌هاي ايراني هم پيدا مي‌شوداين غذاي گوشتي غذاي محلي چهارمحال و بختياري است. کاچي‌هاي چهار محالي هم معروف‌اند. این استان محل اتراق عشایر است و به همین دلیل انواع لبنیات محلی را می توان از نوع عالی آن امتحان کرد.

کرمانشاه

وقتي به کرمانشاه رفتيد از خوردن خورشت خلال بادام، دنده کباب، سيب پلو و کوکوي پاغازه غافل نشويد. نان برنجي، روغن کرمانشاهي و کاک هم خوراکي‌هاي مقوي اين استان است.

اردبيل

اردبيل است ومزه آش دوغ‌اش. در هواي خنک اردبيل، خوردن آش دوغ محلي خيلي مزه مي‌دهد. پلو قيسي هم يکي ديگر از غذاهاي معروف اردبيلي است. خوردن و بردن عسل سبلان و ساري‌حلوا را فراموش نکنيد.

زنجان 

غذاهای محلی استان زنجان را انواع آش چون: آش بلغور، آش رشته، آش انار، یوتی آش، آبگوشت های محلی، يوتی آش، و انواع غذاهای دیگر چون: کاله جوش، كوفته تركی، انواع دلمه ها، كباب تركی، خورشت مسما با مرغ، خورشت گوجه فرنگی، خوراک هويج، قيمه پلو، حلوای گردو و انواع دسرها، ترشی ها، مرباها، نان ها، سالادها و... تشکیل می دهد.

اصفهان

اسم اصفهان که مي‌آيد ناخودآگاه صداي جليز و وليز برياني در ذهن تداعي مي‌شود. هر چند برياني معروف‌ترين غذاي اصفهان است، اما از خورشت ماست، حليم بادمجان و گوشت و لوبيا هم نبايد غافل شويم. ناگفته نماند که زرشک روي همه غذاهاي اصفهاني هم خوردن دارد. گز و پولکي هم که شيريني‌هاي معروف اصفهان هستند.

خوزستان 

خوردن سمبوسه و فلافل‌هاي تند دست‌ساز، در حالي که روي پل کارون ايستاده‌ايد توصيه مي‌شود. قليه ماهي، پلو شوشتري، ماهي صبور و حريسه از غذاهاي معروف خوزستاني‌ها است. 

تبریز

اسمش که مي‌آيد ناخودآگاه دل آدم براي کوفته تبريزي پر مي‌کشد، کوفته تبريزي مشهورترين غذاي آذربايجان شرقي است. فوت کوزه‌گري لازم دارد تا موقع پختن از هم باز نشود. پيخاخ قيمه هم خوراکي لذيذ از گوشت و پياز و زعفران و خلال بادام است که چشيدن آن‌را پيشنهاد مي‌کنيم. خورشت هويج هم يک خورشت آذري است. شيريني قرابيه، نوقا و حلوا گردويي هم از انواع شيريني‌ اين استان است.

کردستان
جالب است بدانید بريان کباب يا کباب ترکي از غذاهاي سنتي رسمي کردستان است. کنگرماست و کلانه که ترکيبي از نان محلي و پيازچه و کره محلي است از پيش‌غذاهاي کردي‌اند. کوکوي کنگر، آش کردي، آش گزنه و دوغ هم از ديگر خوراکي‌هاي اين منطقه است.

يزد

شيريني‌هاي يزدي در همه ايران مانند ندارند، لوزپسته، لوزبادومي، لوزنارگيل، کيک‌يزدي، باقلوا، پشمک، قطاب و حاجي‌بادوم از شيريني‌هاي خوشمزه يزدي هستند. آش شولي، آش شلغم، حليم و کوفته يزدي هم از غذاهاي خوشمزه يزد است. البته در یزذ نباید از خوردن قیمه نخود نیز اجتناب کنید.





به نقل از مشرق

صنعت گردشگری همچنان درگیر پیچ و خم های نفس گیر

 

 

 

توریسم فرهنگی

بازخوانی وعده های رحیم مشایی برای گردشگری ایران

 

سفر و گردشگری مقوله ای مهم و ارزشمند در دنیای امروز است که نقش مهمی در توسعه پایدار کشورها ایفا می کند. کشور ما ایران نیز از جمله کشورهایی است که به دلیل برخورداری از جاذبه های گردشگری مختلف اعم از جاذبه های طبیعی و تاریخی، از پتانسیل بالایی برای جذب گردشگران برخوردار است. به گزارش پایگاه خبری فریادگر، ایران در فهرست کشورها بر اساس تاریخ ایجاد در رتبه اول جهان قرار دارد و در جدول مکانی میراث جهانی بر پایه منطقه در بین ۲۳۹ کشور جهان رتبه ۱۲ را در اختیار دارد. اما علیرغم تمام پتانسیلهای موجود که موجب شده ایران از نظر جاذبه های تاریخی و طبیعت گردی جزو ۱۰ کشور اول جهان باشد رتبه ایران در گردشگری دنیا هیچگاه بهتر از ۵۵ نبوده است. درحالیکه با توجه به پتانسیلهای تاریخی و فرهنگی ایران می توان در جذب گردشگران خارجی به کشور که موجبات ورود ارز را فراهم می آورد تلاش بیشتری انجام داد. کارشناسان معتقدند توسعه صنعت گردشگری بهترین راهکار برای تقویت اقتصاد بدون نفت است؛ اما این موضوع همواره در حد شعار مانده و گامهای عملی برای تحقق آن برداشته نشده است. در دولت نهم با روی کار آمدن اسفندیار رحیم مشایی به عنوان رییس سازمان گردشگری، وعده های تازه ای برای رونق بخشیدن به حوزه گردشگری برداشته شد. هنوز همگان به یاد دارند روزی را که اسفندیار رحیم مشایی رییس سازمان گردشگری در دولت نهم وعده داده بود آنقدر هتل پنج ستاره در کشور می سازد که کسی نتواند آنها را بشمارد اما تعداد هتلهای پنج ستاره ساخته شده در کشور از تعداد انگشتان یک دست هم فراتر نرفت. حتی ساخت اولین هتل ۷ ستاره ایران به نان سماموس که کلنگ ساخت آن توسط مشایی در زادگاه او رامسر به زمین زده شد و قرار بود مجلل ترین هتل ایران باشد هم بدون آنکه پیشرفتی داشته باشد متوقف شد.
اما ساخت هتل، تنها وعده مشایی در آن دوران نبود. مشایی در زمانی گفته بود مشکل گردشگری ایران فقط هتلهای مجلل نیست و دستشویی بین راهی نیاز مهمتری برای گردشگری محسوب می شود و به همین دلیل وعده داد تا پایان سال ۸۷ بیش از هزار دستشویی در طول بیست و پنج هزار کیلومتر جاده های اصلی کشور احداث خواهد کرد. اما این وعده هم عملی نشد. وعده ورود سالیانه بیست میلیون توریست خارجی به ایران هم اگرچه هنوز ۶ سال تا موعدش مانده، اما بر مبنای شواهد موجود که نشانه ای از رشد محسوس ورود گردشگر به ایران ندارد آن وعده را هم از همین حالا باید به بایگانی سپرد.
مهدی اسودی فعال گردشگری در مورد اهمیت سفر و گردشگری می گوید: مسافرت از گذشته مورد علاقه بشر بوده و تحرک همواره روح آدمي را به تخيل وا مي داشته است. با آنكه در ايام قديم هدف تنها زيارت بود و تجارت ، ولي امروزه به چند دليل ساده سفر به امري پيچيده تبدیل شده و پديده اي همچون صنعت گردشگري را ايجاد كرده است. گسترش مسافرت و گردشگري به دليل برخورد نزديك مسافر و بوميان، تقريب فرهنگي را به وجود مي آورد و در حزه ای وسیعتر به صادرات فرهنگي مي انجامد که این امر مخصوصاً در كشوري مثل ايران با سابقه درخشان باستاني و تمدني كهن بیشتر به چشم می آید.


وی در گفت و گو با پایگاه خبری فریادگر یکی از مسایل مهم در باب سفر را گردشگري فرهنگي می داند و ادامه می دهد : كشورمان ایران يكي از ذخاير قابل توجه در باب تنوع فرهنگي است. در تمدن شرقی جاذبه هاي فرهنگي پتانسیل بالایی را در توسعه گردشگری دارد و توازن اثرات اين نوع گردشگري بيشتر به سمت اثرات مثبت است تا منفي؛ چون داشته هاي فرهنگي ما و بسياري از كشورهاي باستاني مخلوطي از چندين هزار سال اتفاق است كه سبب چنين مدل متنوع و جذابي شده است . با توجه به كم نظيري اين نوع نگاه به بازار جهاني سفر در اين زمينه جاي كار بسيار زيادی وجود دارد تا پشتوانه اي درست براي پيشرفت و توسعه ايران عزيز فراهم آید.


گردشگری فرهنگی یکی از مقولات مورد علاقه گردشگرانی است که تمایل دارند به ایران سفر کنند. چراکه ایران با توجه به تمدن دیرینه و فرهنگ غنی از مقاصد اصلی گردشگران محسوب می شود؛ هرچند که محدودیتهای قانونی و تبلیغات منفی علیه جمهوری اسلامی ایران موجب شده میزان سفر گردشگران به کشور کاهش یابد. مهدی اسودی فعال گردشگری با ذکر این نکته که جامع‌ترین تعریفی كه از گردشگري وجود دارد مربوط به سازمان جهاني گردشگري است می گوید : بر طبق این تعریف، گردشگری، به سفر یک شخص به منطقه‌ای خارج از محل زندگی خود می گویند که تا یکسال ادامه پیدا نکند و با هدف تفریح، تجارت یا سایر اهداف مشابه باشد. جالب است بدانيد قريب به ۱۶۰ تعريف ثبت شده درباره جهانگردي موجود است. وی درباره تعریف فرهنگ می گوید : مارگارات مک کید فرهنگ را مجموعه‌ای از رفتارهای آموختنی، باورها، عادات و سنت‌های مشترک میان افراد می‌داند که به صورتی متوالی توسط فردی که وارد آن جامعه می‌شود، آموخته و به کار گرفته می‌شود. ادوارد ساپیر نیز فرهنگ را مجموعه‌ای از معناها که یک گروه معین به مدد آن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند، می‌داند. گرت هافستد نیز فرهنگ را اینگونه تعریف می‌کند: فرهنگ، برنامه‌ریزی جامع ذهن است که به جداسازی اعضای یک گروه می‌انجامد. اما شاید بهترین تعریف از فرهنگ، تعریفی باشد که ادوارد تیلور ارائه داده است. از نظر تیلور فرهنگ مجموعه‌ای پیچیده از باورها، هنرها، اخلاق، حقوق، ارزش‌ها، آداب و رسوم و دیگر قابلیت‌ها و عاداتی است که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می‌کند.


اما چرا علیرغم این پتانسیلهای فرهنگی و تاریخی، گردشگری در کشور ما از رشد مطلوبی برخوردار نیست؟ پاسخ این پرسش را باید در مشکلاتی جست که چرخه گردشگری در کشور را دچار نقص کرده است. امیر پویان رفیعی شاد مدرس گردشگری و عضو هيات مديره انجمن صنفي دفاتر سفر و گردشگري استان تهران در گفت و گو با پایگاه خبری فریادگر می گوید : چندین سال است مسئولان کشور رونق صنعت گردشگری را یکی از آمال خود قلمداد می کنند و براساس ظواهر امر تمامی مساعی مسئولان نیز در راستای تحقق این هدف است اما یک سئوال بی پاسخ اذهان را مخدوش می کند و آن این است که نقش بخش خصوصی در این مقوله چیست ؟ آیا دفاتر خدمات مسافرت هوایی و گردشگری در سراسر کشور عهده دار مسئولیتی سنگین از این آرمانها نیستند؟ مگر دفاتر خدمات مسافرت هوایی و گردشگری به عنوان نماینده و واسطه ای از کلیه فعالان حوزه گردشگری نظیر شرکتهای حمل و نقل ، هتلها، واحدهای پذیرایی، فروشندگان صنایع دستی و غیره با مردم و مسافرین نیستند؟ عدم تمکن مالی و در آمدزایی این دفاتر می تواند در چرخه گردشگری کشور خلل ایجاد کند و این خلل اثرات سوئی را در بر دارد. وی تصریح کرد : در چند ماه گذشته نوسانات ارز و عدم ثبات آن در حد غیر قابل انکاری به این دفاتر لطمه وارد کرد و متاسفانه در این شرایط نقش دفاتر نادیده گرفته شد. خارج از مباحثی نظیر مالیات تکلیفی ،مالیات بر ارزش افزوده ، عوارض مشاغل، عوارض زیباسازی شهردای جهت تابلو که خود عرصه را برای این دفاتر تنگ کرده ، شرکتهای هواپیمایی که مالکیت غیر ایرانی دارند و دفاتر نمایندگی آنها در ایران مشغول به کار هستند نیزعلی رغم کسب بهره و انتفاع لازم از بازار ایران مشکلاتی را پدید آورده اند که از آن جمله می توان به کاهش کمیسیون فروش و افزایش مبلغ ضمانتهای قرارداد اشاره کرد.به گفته رفیعی شاد به این موارد در بعضی از این شرکتهای هواپیمایی می بایست برخورد نامناسب با پرسنل و نمایندگان دفاتر را اضافه کرد در صورتیکه به گفته وی دفاتر مسافرتی در کشورمان به عنوان دفاتر فعال و خوش حساب مطرح بوده و هیچ حقی از این شرکتها تضعیف نشده است و جا دارد مسئولان سازمان هواپیمایی کشوری در این راستا و مسئولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز در خصوص مسائل مربوط به ارز به یاری دفاتر آمده و این دفاتر را در این شرایط بحرانی یاری کنند.


مجموع به نظر می رسد نجات وضعیت بغرنج گردشگری در کشور که در زمان دولتهای نهم و دهم به دلیل حضور شخصیتهای پرحاشیه ای همچون رحیم مشایی و ملک زاده و بقایی در راس آن دچار مشکلات حاشیه ای هم شده، نیازمند عزمی همگانی است که البته بعید به نظر می رسد طی ماههای باقیمانده از عمر دولت فعلی، نتیجه ای برای رفع مشکلات این عرصه حاصل شود. چراکه پرونده این دولت نشان می دهد امیدی به تحقق اهداف حوزه گردشگری وجود ندارد.

 

به نقل از خبرگزاری فریادگر

http://faryadgar.com/prth.-nwt23n6xftd2.html

موسیقی یلدا

 

     

یلدا         yalda

 

 

شب چله، طولاني‌ترين شب سال است. شبي که خانواده‌ها دور هم جمع مي‌شوند و تفالي به ديوان حافظ مي‌زنند، انار و هندوانه مي‌خورند و پيروز شدن نور بر تاريکي را جشن مي‌گيرند. در اين ميان گاه مي‌نوازند و ترانه‌اي مي‌خوانند؛ اما نه همه؛ اقوام ايراني چون لرهاي لرستان، موسيقي خاص خود را دارند همچنان که آداب و رسوم کرمانشاهي‌ها و مردم خراسان نيز ويژه‌ است؛ اما بر خي ديگر چون بخشي‌هاي ترکمن، موسيقي خاصي که تنها در اين شب بنوازند و اجرا کنند ندارند.

 

شب یلدا

 

«اول قاره» و «چهل سرو»: شعر و موسيقي شب چله در لرستان
«غلام سبزعلي»، خواننده محلي لرستان با اشاره به پراکندگي مردم لر در شهرها و استان‌هاي مختلف و کوچ کردن لرهاي اصيل خرم آباد به شهرهاي بزرگ مي‌گويد: «اين مهاجرت‌ها موجب شده فرهنگ، سنت و آيين‌هاي اين منطقه تا اندازه‌اي دگرگون شود اما هنوز هم مي‌توان از دل اين پراکندگي مسائلي را به دست‌آورد که گوياي هنر اين منطقه است
اين خواننده موسيقي لرستان به گونه‌اي موسيقي که با آواز همراه است و همزمان با شب يلدا در لرستان و خصوصا خرم آباد اجرا مي‌شود، اشاره و بيان مي کند: «شب يلدا نيز در لرستان بسته به اعتقاداتي که از گذشته وجود دارد، با سنت‌هاي خاص خودش همراه است به طوري که در کنار شب نشيني‌ها و خواندن حافظ ، آييني به نام «گل وني» يا «گل بندي» توسط نوجوانان اجرا مي شود؛ بچه‌ها در اين آيين با رفتن به پشت بام خانه‌ها ريسماني بنام سربندي را به داخل حيات خانه‌ها آويزان مي‌کنند و با خواندن شعري که به «اول قاره» معروف است از صاحب خانه طلب روزي مي‌کنند.»
«اول قاره» به معني شب يلداست و بچه ها با سربندي در دست و با نواي آهنگين که لهجه لري دارد شروع به خواندن مي‌کنند و از کوچکترين عضو آن خانواده مي‌خواهند، هر آنچه در سفره خود دارند براي آنها نيز بياورد.
به گفته سبزعلي، موسيقي محلي در تمام مناطق ايران با ادبيات و شعرهاي فولکلوريک درآميخته است؛ به‌ويژه اگر بخواهد يک اتفاق مهم را روايت کند. از اين‌رو همزمان با شب يلدا در کنار اجراي موسيقي و نمايش، بزرگان خانواده، اشعاري از کتاب قديمي «فلک ناز» که در ميان عشاير لرستان از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است مي‌خوانند؛ اما مهم‌ترين مسئله در ادبيات بومي لرستان، اجراي شعرهاي محلي با مقام موسيقايي است که به آن «چهل سرو» مي‌گويند و لرهاي خرم آباد و حومه آن را به صورت آوازي و لک‌ها با تنبور مي‌خوانند.
اين خواننده با اشاره به نقش پررنگ شعرخواني در شب يلدا مي‌گويد: «در بسياري موارد اين شعر خواني‌ها که به صورت آوازي است با رقص‌هاي محلي لرستان درهم مي‌آميزد؛ گرچه امروز، جايگاه موسيقي مناطق ايران با ورود رسانه‌هاي مختلف و مدرن شدن فضاهاي شهري تنزل يافته و بسياري آيين‌ها از بين رفته‌اند.»
سبزعلي در ادامه به تقسيم‌بندي موسيقي لرستان مي‌پردازد و مي‌گويد: «موسيقي لرستان داراي تقسيماتي چون موسيقي کار، تولد، مرگ، عزا و شادي ، بزمي و رزمي و عرفاني است که با ابياتي محلي همراه مي‌‌شود و اين برعهده ماست که اين‌گونه از موسيقي را از هر آسيب و گزندي در امان بداريم. هنرمندان محلي هم بهتر است با موسيقي امروز آشنا شوند و مقام‌هاي موسيقي‌شان را به قالب ارکسترال درآورند.
 
 

yalda night           شب یلدا

 
 
 
عاشيق‌ها، بي‌بهره از موسيقي ويژه شب يلدا
«عاشيق حسن اسکندري»، يکي از عاشيق‌هاي آذربايجان است. او با اشاره به اين‌که مراسم عاشيق‌ها در شب چله، چندان متفاوت با مردم ديگر ايران نيست مي‌گويد: عاشيق‌ها هم چون بسياري مردم ايران دور هم جمع مي‌شوند و شعر مي‌خوانند و هندوانه و آجيل شب چله مي‌خورند. اگر همئ سازي نواخته و شعري نواخته شود همان شعر و موسيقي معمول عاشيقي است و به‌طور خاص به طولاني‌ترين شب سال اختصاص ندارد.
آن‌گونه که عاشيق حسن اسکندري مي‌گويد، موسيقي عاشيق‌ها در حال کمرنگ شدن است. چرا که جوانان، تمايل چنداني به فراگيري آن ندارند از سوي ديگر حوصله‌اي براي شنيدن داستان در مردم باقي نمانده است. داستان‌سرايي متعلق به زماني بود که تلويزيوني وجود نداشت و عروسي‌ها به يک شب، ختم نمي‌شد. گذشت آن زمان که عاشيق حسين نامور 120 داستان از بر بود و مردم، عاشق شنيدن داستان‌هاي عاشقانه و حماسي‌اش بودند.
او عاشيق‌ها را بي‌پناه مي‌داند و با گلايه از سازمان‌هاي دولتي مي‌گويد: «نه سازمان ميراث فرهنگي و نه وزارت ارشاد از عاشيق‌هاي آذربايجان حمايت نمي‌كنند و اين گروه موسيقايي، بي‌پشتيبان‌اند. به همين خاطر است كه يونسكو، موسيقي عاشيق‌ها را به نام آذربايجان شوروي ثبت مي‌كند و نه ايران.»
عاشيق حسن اسکندري به نقش مهم صدا و سيما در معرفي و حفظ موسيقي مقامي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «صدا و سيما مي‌تواند موسيقي فولكلور و مقامي را به درستي معرفي كند اما چنين نمي‌كند. امروز، نسل جوان آن‌گونه كه بايد و شايد اين نوع موسيقي را نمي‌شناسد تا از آن نگهداري كند. از سوي ديگر جشنواره يا مراسمي برگزار نمي‌شود كه بتوان در آن به معرفي موسيقي بومي به جوانان پرداخت.»
اين عاشيق آذري، برگزاري كنسرت را بسيار پرهزينه مي‌داند: «اجاره سالن و انتشار بروشور و... بسيار پرهزينه و بهاي بليت، بالاست و درصد كمي از مردم با اين شرايط بد اقتصادي مي‌توانند به ديدن برنامه‌هاي مختلف هنري بروند اما اگر سازمان‌هاي دولتي، تدبيري در نظر بگيرند و براي مثال جايي را به عاشيق‌ها اختصاص دهند تا به طور ثابت به اجراي برنامه بپردازند، خوب است.»
اسكندري در پاسخ به اين‌كه بعضي براين باورند موسيقي مقامي، تكراري است بيان مي‌كند: «شايد تكرار، ويژگي موسيقي مقامي باشد اما هربار با حس و حالي متفاوت اجرا مي‌شود. يك خواننده نمي‌تواند مقامي را دوبار و با يك حس و حال يكسان بخواند و بنوازد.»
او خدا، طبيعت، عشق، شجاعت، پهلواني و... را بن‌مايه شعر عاشيق‌ها مي‌داند و مي‌گويد: «آنچه عاشيق‌ها اجرا مي‌كنند در فرهنگ و افسانه‌هاي آنان، ريشه دوانده و از اين‌رو بايد ثبت و ضبط شود. شعرهايي كه بين عاشيق‌هاي ايران و اذربايجان، مشترك است.»
ترکمن‌ها موسيقي شب‌يلدا ندارند
«طواق سعادتي»، از بخشي‌هاي ترکمن است. او خواندن دو رکعت نماز شکر را جزو آداب ويژه ترکمن‌ها در طولاني‌ترين شب سال مي‌داند و مي‌گويد: «آداب و رسوم ترکمن‌ها متفاوت است ما آئيني ويژه براي شب يلدا نداريم حتي چون فارس‌ها، فال حافظ نمي‌گيريم و هندوانه و انار نمي‌خوريم، تنها دو رکعت نماز شکر به جا مي‌آوريم و دور هم جمع مي‌شويم. حتي شعري که خاص يلدا باشد هم در بين اشعار معروف ترکمن پيدا نمي‌شود. بخشي‌هاي ترکمن، شعرهاي "مختومقلي فراغي" را مي‌خوانند.
سرپرست گروه «مقام چيلر» براين است که در روزگار کنوني، حوصله و زماني براي مردم باقي نماده تا حماسه کوراوغلو بشنوند و ساعت‌ها به داستان‌هاي عاشقانه بخشي‌هاي ترکمن گوش دهند؛ جوانان ترکمن، موسيقي غربي و ارگ و گيتار را به دوتار ترجيح مي‌دهند چراکه با اين سازها آشناترند. بنابراين نه به دنبال اين هستند که با داستان‌ها و حماسه‌هاي بخشي‌هاي ترکمن آشنا شوند نه دلشان مي‌خواند نواختن دوتار را ياد بگيرند. افراد مسن هم به‌خاطر پاره‌اي تعصبات، موسيقي بخشي‌ها را حرام مي‌دانند و نه به صداي آواز و ساز ما گوش مي‌دهند نه ما را به عروسي‌هاشان دعوت مي‌کنند.
طواق سعادتي با گلايه از سازمان‌هاي دولتي و نهادهاي فرهنگي مي‌گويد: «گاهي سازمان‌هاي دولتي به بهانه‌ها و در مراسم مختلف از گروه ما دعوت مي‌کنند اما هيچ‌کدام، ريالي بابت اجرا به گروه مقام چيلر پرداخت نمي‌کنند. نه ارشاد و نه سازمان ميراث فرهنگي، مکان کوچکي را به ما اختصاص نمي‌دهند تا در آن به علاقه‌مندان آموزش دوتار و داستان‌هاي ترکمن ياد بدهيم. نه حقوق ثابتي داريم و نه متوليان فرهنگي به دنبال ضبط ترانه‌هايمان هستند. حتي زماني که تلويزيون استان گلستان از ما دعوت مي کند دوتار و کمانچه‌مان را نشان نمي‌دهد و اين اتفاق خوشايندي نيست.
شمال ايران، بي‌بهره از موسيقي ويژه شب چله
شمال ايران يکي ديگر از مناطقي است که شايد هيچ وقت موسيقي مخصوص اولين شب زمستان رانداشته؛ «ناصر وحدتي»، خواننده موسيقي گيلان در اين باره مي‌گويد: «شب يلدا در گيلان با موسيقي ويژه‌اي همراه نبوده؛ تنها برخي نقل خواني‌ها در کنار ديگر آداب ورسومي که در همه جا رايج است، اجرا مي‌شده است زيرا روستايي نشينان گيلان در گذشته به‌خاطر نبود امکانات زندگي از شب براي ترويج هنرشان استفاده نمي‌کرده‌اند؛ بنابراين وجود موسيقي خاص شب يلدا بي‌معناست اما نمي‌توان نقش پررنگ نقل و افسانه سرايي در شب‌هاي زمستان را ناديده گرفت.»
اين خواننده محلي مي‌افزايد: «در منطقه گيلان برخي موسيقي‌هاي کار وجود دارد که به جهت کاربردي بودنشان در شب اجرا مي‌شوند که از آن جمله مي‌توان به موسيقي‌اي که به منظور دور کردن گراز از شاليزار اجرا مي‌شود، اشاره کرد.

جنگل‌هاي استان سمنان شگفتی سفرهای زمستانی

 

semnan jungels             جنگلهاي سمنان

 
 
جنگل‌هاي استان سمنان با مناظر زيبا و ديدني در زمستان ظرفيتي ناشناخته براي گردشگري در اين فصل به شمار مي‌آيند.

مديرکل ميراث‌فرهنگي، صنايع‌دستي و گردشگري استان سمنان در گفت‌و‌گو با ميراث‌آريا (chtn)، اظهار داشت: وجود آب و هواي متفاوت در سطح استان سمنان سبب شده که اين منطقه جنگل‌ها و مراتع متفاوت و زيبايي داشته باشد و مجموعه جاذبه‌هاي طبيعي خود را تکميل‌تر کند.

 

semnan jungels جنگلهاي سمنان



«حميد يزداني» با بيان اين که پوشش گياهي استان سمنان را جنگل‌هاي طبيعي و مصنوعي به همراه چشم‌انداز زيبايي از مراتع تشکيل مي‌دهد، خاطرنشان کرد: مناظر زيبا و ديدني اين مناطق در زمستان فرصتي مغتنم براي گردشگران در فصل زمستان به شمار مي‌رود.

وي با اشاره به جنگل ابر گفت: اين جنگل در 40 کيلومتري شمال‌شرق شهرستان شاهرود و جنوب‌ غربي شهرستان علي‌آباد گرگان واقع شده که در زمستان داراي مناظري بسيار زيبا و ديدني است.

يزداني به جاذبه‌هاي گردشگري زمستانه شهرستان مهدي‌شهر اشاره کرد و به ميراث‌آريا گفت: جنگل رودبارک واقع در 80 کيلومتري شمال سمنان که در مسير راه شهميرزاد به فولاد محله قرار دارد، روستاي ملاده در 58 کيلومتري شمال شهميرزاد و منطقه پرور و چاشم از مناظر برفي زيبايي برخوردارند.
 
 

جنگل سمنان            semnan jungel



مديرکل ميراث‌فرهنگي استان سمنان اظهار داشت: از ديگر جاذبه‌هاي استان در فصل زمستان مي‌توان به دره پيرخوشتر در شمال‌غرب روستاي کلاته رودبار، منطقه سرچشمه ديباج، تنگه زندان منطقه اميران دشت، لارکوه بالا نرم و پايين نرم، باداب ديباج و باداب تويه رودبار، آبشار نسروا در 20 کيلومتري شمال‌شرق ديباج، منطقه نمکه، جنگل چمن ساور در ابتداي حوزه استان گلستان، آبشار و چشمه‌هاي چمن ساور، تفرجگاه آب سيج، منطقه آب‌رندان، منطقه ميان‌تنگه چمن ساور، تنگه تلپارام و اکبر چشمه اشاره کرد که براي بازديد مناطق فوق از راهنماي محلي استفاده مي‌شود.

درياچه شش پير

 

               

shishpir lake         درياچه شش پير

 

به راستی که قدرت لایتناهی خداوند را می توان در پایه کوهی بزرگ در قالب چشمه ای پرآب مشاهده کرد. «شش پیر»، نامی است قدیمی برچشمه ای زیبا با آبی زلال و گوارا که از مهترین و پر آب ترین منابع آب سطحی دائمی در استان فارس محسوب می شود.

این چشمه که در ۸ کیلومتری شمال روستای «برشنه» از توابع بخش همایجان قرار دارد، از میان شکاف های کوه به طور معجزه آسایی به آرامی بیرون می آید چندمتر پایین تر از سرچشمه رودخانه ای خروشان به راه می افتد که هر تازه واردی را انگشت به دهان از این نعمت خداوند شاکر می نماید.

درباره «شش پیر» چنین سخن آغاز کنیم که جذابیت و زیبایی آن باعث شده است که در فصل های بهار و تابستان افراد زیادی از روستاها و شهرهای دور و نزدیک برای گشت وگذار به این منطقه می آیند. آب «شش پیر» از جنوب شرقی سپیدان در مسیر کوهستانی به سوی دشت همایجان جریان می یابد و با استفاده از نهرهای سنتی به اراضی و باغ های همایجان انتقال داده می شود. رودخانه شش پیر پس از عبور از تنگ شش پیر و پیمودن راهی کوتاه وارد رودخانه شهر اردکان می شود.

قسمتی از آب های شش پیر بعد از گذر از بند انحرافی شهید طالبی کارخانه توربین برقی منطقه را به کار می اندازد. حدود ۵۰۰ متری سرچشمه ۲ واحد پرورش ماهی از آب های شش پیر بهره مند شده و ماهی قزل آلا تولید می کند. از استفاده و بهره مندی های آب شش پیر که بگذریم مردم محلی منطقه از قدیم الایام شش پیر را مکانی مقدس می دانند که هر سال در وقتی معین به زیارت آن آمده و به نذر و نیاز می پردازند. در حدود ۲۰۰ متری چشمه، در دل کوه نوشته ای حکاکی شده است که حکایت از گذر و توجه پادشاهان سلسله قاجار از این طبیعت زیبا دارد. دریاچه زیبای شش پیر که از آن به عنوان عروس دریاچه های ایران یاد می شود، به راستی چشم اندازی زیبا و رویایی دارد.

بهترین و بدترین مقاصد توریستی جهان 2011

 

Vienna         وين

 

گروه مشاوران مرسر در يک بررسي جهاني که اخيرا انجام داد اعلام کرد وين پايتخت کشور اتريش به دليل زيرساخت هاي عالي ، خيابان هاي امن و خدمات سلامت و بهداشت عمومي زيباترين و بهترين شهر جهان براي زندگي و بغداد بدترين شهر جهان است.

 
به گزارش رويترز طبق همين بررسي ها شهرهاي زوريخ ، مونيخ ، دوسلدورف ، فراکفورت ، ژنو و برن در کشورهاي آلمان و سوييس نيز به ويژه از نظر کيفيت زندگي در راس ده شهر برتر جهان جاي گرفتند.
 
 

vienna central europe وين مركز اروپا

 
وين پايتخت اتريش  شهري است با ساختمان هاي زيبا ، پارک هاي عمومي زياد که اخيرا با ايجاد و استفاده از شبکه گسترده دوچرخه سواري ،موفق شده است هزينه بليت براي سفرهاي درون شهري خود را کاهش داده و روزانه به يک يورو برساند.
 
علاوه بر اين در وين وقوع جرم هاي سنگين نادر است و اين شهر با 1.7 ميليون سکنه  پيش از اين هم به طور منظم در رديف با کيفيت ترين شهرهاي جهان در بيشتر بررسي ها جاي داشته است.
 

vienna buildings mintorr

 
با اين حال  اسلاگين پاراکاتيل از محققان ارشد اين موسسه هشدار داده است که با توجه به بحران اقتصادي ودرصورت ادامه نوسان هاي مالي احتمال سقوط استانداردهاي زندگي در اين شهرهاي اروپايي بالاست.
 
 
طبق همين بررسي ها واز نظر ميزان امنيت شخصي آتن به دليل برخوردهاي اخير ميان ماموران پليس و مردم در پايين ترين درجه کشورهاي اروپايي جاي گرفته است.
 
 
Oslo   اسلو
 
شهر اسلو هم که هميشه در رتبه 15 جاي داشت، براثر حادثه مرگبار جولاي گذشته به رتبه 24 تنزل يافت.
 

بغداد baghdad

 
شهر بغداد نيز به دلايلي چون ناآرامي هاي سياسي ، فقدان امنيت و حملات مکرر به مردم بي دفاع محلي و خارجيان از بدترين مکان ها براي زندگي هم از نظر کيفيت و هم سلامت و امنيت در سال 2011  معرفي شده است.
 

baghdad bridges  پلهاي بغداد

 
ناآرامي هاي سياسي و اقتصادي درافريقا و خاورميانه جايگاه بيشتر شهرهاي اين منطقه را نيز به شدت پايين آورده و برخي کشورها همانند ليبي ، مصر ، تونس و يمن شاهد کاهش شديد استانداردهاي کيفي زندگي در اين شهرها هستند.
 

singapore at night شب سنگاپور

 
شهرهاي اوکلند در نيوزيلند، سيدني ، ولينگتون ، ملبورن و پرت در استراليا نيز در سال 2011 در رديف 20 شهر برتر و سنگاپور بالاترين شهر آسيايي است که رتبه 25 اين جدول نيز محسوب مي شود.

كمك به جيرفت

 

آثار باستاني جيرفت             jiroft

 

در پايگاه اطلاع‌رساني «جامعه‌ي باستان‌شناسي ايران» يادداشتي درباره‌ي آنچه در هفته‌هاي اخير در حوزه‌ي ميراث فرهنگي رخ داده، منتشر شده است. در اين يادداشت نسبت به وضعيت محوطه‌هاي باستاني سيستان و بلوچستان ابراز نگراني شده‌است.

 
در ابتداي اين مطلب آمده است: هرچند وضعيت نگهداري از ميراث فرهنگي به‌طور کلي مناسب نيست و پيوسته اخبار تخريب محوطه‌هاي باستاني و يادمان‌هاي تاريخي به گوش مي‌رسد، اما در چند روز اخير، دو خبر منتشر شده که سبب حيرت است. خبر نخست، تخريب بخشي از نقش‌برجسته‌ي بهرام دوم، شاهنشاه ساساني، در تنگ چوگان در بيشاپور است که با توجه به اخبار مشابه درباره‌ي تخريب‌ها در غار شاپور نگران‌کننده‌تر مي‌شود. خبر دوم بازار داغ حراج و فروش اموال فرهنگي (سکه‌هاي قديمي) ايران در جنوب شرق کشور در مسير مرزي ايران ـ افغانستان است. دلايل چندي وجود دارد که اين دو رويداد را بيش از پيش ناگوار مي‌کند.
 
در ادامه‌ي اين مطلب بيان شده است: از يک سو، مجموعه‌ي تاريخي کلان و پراهميتي همچون بيشاپور و تنگ چوگان که جزو محوطه‌هاي بزرگ و ملي محسوب مي‌شود، عرصه و حريم مصوب دارد و سازمان ميراث فرهنگي براي حفاظت از آن، پايگاهي دائمي در آنجا تأسيس کرده، قاعدتا به‌طور ثابت توسط مأموران و نگاهبانان محافظت مي‌شود. در چنين شرايطي به آثار تاريخي ـ فرهنگي کشور چنين آسيب‌هايي مي‌رسد و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ناتوان از جلوگيري است. اين رويداد حاکي از آن است که در سازمان‌دهي يا برنامه‌هاي کلان حفاظتي ميراث فرهنگي کشور مشکلات و نکاتي منفي وجود دارد که باعث مي‌شود آثار تاريخي ـ فرهنگي همچنان آسيب‌پذير باشند و مراجع ذي‌ربط در برابر آسيب‌هاي احتمالي از اين دست ناتوان باشند. هرچند دلايل تخريب و آسيب به نقش‌برجسته‌ي بهرام دوم ناشناخته است و ممکن است از دلايل متعددي ناشي شده باشد، با اين حال و صرف نظر از چگونگي آن دلايل، هيچ‌کدام نافي مسؤوليت‌ها و وظايف قانوني سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري براي حفاظت از آثار تاريخي ـ فرهنگي نيستند، بويژه سازمان ميراث فرهنگي وظيفه دارد دلايل و عوامل تخريب‌ها و آسيب‌ها را به‌طور کارشناسانه بررسي و مطالعه كند و در راستاي کاهش چنين تخريب‌هايي بکوشد.
 
همچنين از سوي ديگر، با پديده‌ي نگران‌کننده‌ ديگري در جنوب شرقي کشور روبه‌رو هستيم که يادآور ماجراي جيرفت است و بالقوه مي‌تواند به فاجعه‌اي همچون جيرفت، که در يک دهه‌ي گذشته رخ داد، منجر شود. خريد و فروش آسان سکه‌هاي تاريخي ايران در شهر «زرنگ» در افغانستان سبب شده که مردم فقير در مناطقي از استان سيستان و بلوچستان براي کسب درآمد از راه فروش سکه، به تخريب و غارت محوطه‌هاي باستاني رو آورند که وديعه و ميراث فرهنگ بشري‌اند و بايد به بهترين شکل حفاظت شوند. اين ماجرا شباهت بسياري به همان ماجراي اسف‌باري دارد که يک دهه پيش در جيرفت شاهد آن بوديم و به يک سرافکندگي بزرگ منجر شد. سهولت خريد و فروش اشياي تاريخي ـ فرهنگي و از همه مهم‌تر، خروج آسان اين اشيا از مرزهاي قانوني و حفاظت‌شده‌ي کشور، نمايشگر اين واقعيت تلخ است که مراجع ذي‌ربط از جمله نيروي انتظامي استان سيستان و بلوچستان و نيز سازمان ميراث فرهنگي از مسائل و اتفاقاتي بس مهم و فاجعه‌بار در پيرامون خود غافل هستند. سهل‌انگاري در زمينه‌ي حفاظت از ميراث فرهنگي و بشري مي‌تواند بار ديگر فاجعه‌ي جيرفت را تکرار کند و فراگير شدن اين پديده ممکن است هزينه‌هاي جبران‌ناپذير بسياري را براي کشور به بار آورد.
 
«جامعه‌ي باستان‌شناسي ايران» در پايان از نهادهاي ذي‌ربط، بويژه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري خواسته است كه از تمام توان خود براي حفاظت اصولي از ميراث فرهنگي بهره گيرند تا مبادا دوباره شاهد فجايعي مانند غارت محوطه‌هاي باستاني جيرفت باشيم.

پیوند عزاداری و گردشگری فرهنگی

 

 
 
محرم، نمايش مراسم واحد در قالب‌هاي فرهنگي و قومي مختلف در سراسر ايران است. از اين رو عاشورا و تاسوعا فرصتي مغتنم براي اهالي سفر است تا به تماشاي اين مراسم در نقاط مختلف ايران بنشينند.
 
 

sadat akhavi        حسینیه سادات اخوی

 
تهران
حسينيه سادات اخوي در چهارراه سرچشمه، مراسم خاصي اين روزها و به‌يژه روزهاي تاسوعا و عاشورا برگزار مي‌شود. از ديگر موارد مي‌توان به مراسم‌هايي که در راسته بازار مانند چهارپايه در تيمچه حاجب‌الدوله برگزار مي‌شود، هيئت سينه‌زنان يک دست و هيئت فاطمه‌الزهرا (س) در پل اميربهادر و همچنين تکيه رضاقلي‌خان اشاره کرد.
حسينيه سادات اخوي به دليل شکل ساختمان و پوشي که دارد تقريباً در تمام تهران بي‌نظير است. يک چنين هيأتي با توجه به سابقه 200 ساله،‌ در تهران وجود ندارد. به شکل سنتي براي صبحانه از دسته‌هاي عزادار قديمي پذيرايي مي‌شود.
سينه‌زني و مداحي و مرثيه‌سرايي به صورت سنتي و قديمي انجام مي‌شود يعني به هيچ وجه اشعار جديد خوانده نمي‌شود و تمام از اشعار به‌نام استفاده مي‌شود. روحانياني نيز که به منبر مي‌روند اکثر قريب به اتفاق سن و سالي دارند. چيز جديدي آنجا ديده نمي‌شود و افرادي که امري را به عهده دارند يا خودشان و يا خانواده‌شان سال‌هاست که اين کار را به عهده دارند. تمام کساني که آنجا روضه مي‌خوانند،‌ مداحي و يا مرثيه‌سرايي مي‌کنند از سلاله سادات هستند.
 
 

حسینه میازه نخل گردانی

 
 
طبس و روستاهاي اطراف
در شب‌هاي دهه محرم، عزاداران هيأت‌هاي مذهبي روستاهاي خسروآباد، اصفهك، جوخواه، كريت، حيدري خرو، فهالنج، بهشت‌آباد و حسيني‌تشكانان طبق برنامه در محل امامزاده حسين طبس سينه‌زني و عزاداري كرده و در پايان مراسم ميهمان سفره حضرت مي‌شوند.
در شهر طبس دو نخل، يکي در حسينيه ميارزه (وابسته به سادات ميارزه طبس) و ديگري در هيات فاطمي در پايين محله، تزيين و بعد از نماز ظهر عاشورا به ترتيب در شهر گردانده مي شود. علاوه بر مردم و دسته‌هاي سينه‌زن و زنجير‌زن، دو گروه عمده ديگر نخل‌ها را همراهي مي‌کنند؛ گروه اول سادات هستند که اسب سياهي را (به عنوان نماد ذوالجناح) در ميان گرفته پيشاپيش عزاداران حرکت مي‌کنند و گروه دوم کفن پوشاني که همراه با اسب سفيد خود پشت سر سادات در حرکت هستند. ساير عزاداران که نخل را بر دوش مي‌کشند، متعاقب اين دو گروه و بر سر و سينه زنان حرکت مي‌‌کنند.
علاوه بر شهر طبس در برخي روستاهاي اطراف نيز مي‌توان مراسم خاص ديد که مي‌توان به روستاي دشتغران اشاره کرد.
صبح عاشورا بعد از اتمام مراسمي که پيش از طلوع آغاز شده، به سمت هيئت براي برداشتن نخل با ابعادي حدود 5 متر طول، 5/2 متر عرض و 3 متر ارتفاع حرکت مي‌کنند. چهارچوب نخل از چوب‌هاي قطور و محکم درست شده و عاشوراي هر سال با پارچه‌هاي مخمل سبز و آينه‌هاي بزرگ و شاخه‌هايي از درختچه‌هاي خوش‌بوي «مورد» آراسته مي‌شود. به چوب‌هايي که در اطراف پيشاني نخل به طول 20 سانت رو به بالا نصب شده نارنج فرو مي‌کنند. چند کبوتر نيز به بالاي آن مي‌بندند. مردم به نيت برآورده شدن حاجاتشان از يک ضلع اين نخل وارد شده و از ضلع مقابل خارج مي‌شوند.
دسته‌ي زنجير زني به سمت نخل حرکت مي‌کند و به دور نخل حلقه مي‌زند و به سمت جلوي نخل حرکت مي‌کنند و حدود ساعت 9 تعداد زيادي از جوانان معروف به «زير نخلي» که دور نخل حلقه زده‌اند آن را بلند مي‌کنند. اين افراد پارچه‌هاي بزرگي را بر شانه و کمر خود مي‌بندند تا بتوانند نخل سنگين را بر شانه‌ي خود تحمل کنند. اين جوانان در تمام طول و عرض قاعده‌ي نخل متصل به هم قرار مي‌گيرند.
نخل در حالي که دسته کفن‌‌پوشان و زنجيرزنان در جلوي آن قرار دارند به طرف مزار شهدا برده مي شود. در پشت نخل نيز دسته سينه‌زني حرکت مي‌کند و افراد زيادي از زن و مرد با نوحه و ندا اين کاروان را دنبال مي‌کنند. بعد از بازگرداندن نخل از مزار شهدا به محل اوليه (هيئت رضوي) مراسم خاتمه پيدا مي‌کند. در روز عاشورا و روز‌هاي ديگر گاو و گوسفند و شتر زيادي در مسير دسته‌هاي زنجيرزني قرباني مي‌شود.
 

عزاداری خوانسار

 
خوانسار در مرکز و شوش در جنوب غرب
شهر خوانسار از نخستين روزهاي محرم در اندوه فرو مي‌رود، خيابان اصلي شهر با نصب پرده‌هاي محتشم، علم و بيرق چهره‌اي ديگر مي‌يابد، صدها اسب و شتر براي برگزاري مراسم نمادين به شهر منتقل مي‌شود، جمعيت خوانسار در ايام عزاداري محرم چندين برابر شده و هزاران مسافر نيز به آن افزوده مي‌شود.
از جمله مراسم عزاداري سالار شهيدان در خوانسار مي‌توان به برپايي سقاخانه‌هاي متعدد در طول مسيرهاي حرکت هيئت‌هاي مذهبي، مراسم تعزيه‌خواني که معمولاً بعد از ظهرها بر پا مي‌شود و حرکت دادن دسته‌هاي شترسوار و اسب‌سوار که يادآور عبور کاروان اهل بيت (ع) يا ترسيمي از سپاهيان کوفه است و حرکت دسته‌هاي عزاداري در قالب هيئت‌هاي سينه‌زني يا زنجيرزني اشاره کرد.
مراسم تعزيه شوش را نيز نبايد از ياد برد، اين تعزيه عصر روز تاسوعا و صبح عاشورا در ميداني وسيع جنب محوطه باستاني برگزار مي‌شود و به همين دليل يكي از تعزيه‌هاي بزرگ ميداني محسوب مي‌شود.
روز تاسوعا بخش‌هايي از واقعه كربلا به زبان عربي خوانده مي‌شود اما تعزيه اصلي روز عاشورا است كه از صبح با ورود كاروان امام حسين (ع) به ميدان آغاز شده و تا ساعاتي ادامه مي‌يابد.
 

عزاداری بوشهر

 
بوشهر
در بوشهر مراسم سينه‌زني را در مساجد و حسينيه‌ها برگزار مي‌كنند و طي آن عزاداران دور يكديگر حلقه مي‌زنند. سينه زني بوشهري به اين صورت است كه نوحه خوان در وسط مي‌ايستد و بين 5 تا 20 حلقه انساني دور او تشكيل مي‌شود. سينه‌زن‌ها به صورت دايره‌اي مي‌چرخند و حركت پاي آنان با نواي نوحه‌خوان هماهنگي دارد.
نوحه‌خواني ابتدا با ريتم ملايم آغاز مي‌شود و سپس تند شده تا وقتي كه نوحه‌خواني به مقطعي با عنوان «واحد» مي‌رسد. در اين قسمت نوحه‌هاي حماسي خوانده شده، سينه‌زدن‌ها تند شده و پاها به زمين كوبيده مي‌شود. اين مقطع با يك آهنگ قطع مي‌شود و سپس با نوحه‌اي ديگر تكرار مي‌شود. پس از اتمام اين نوحه مراسم سينه‌زني به پايان مي‌رسد.
آلات موسيقي در دسته‌هاي عزاداري بوشهر نيز متفاوت است. طبل بسيار بزرگي به نام«دمام»، سنج و بوق مخصوصي با صدايي بلند، در دسته‌ها نواخته مي‌شوند. دمام را هر كسي نمي‌نوازد، تنها افراد با‌تجربه مي‌توانند دمام بزنند. سر دسته دمام‌زن‌ها كه «اشكون زن» خوانده مي‌شود، راهنمايي دمام‌زن‌ها را برعهده دارد و با ريتمي متفاوت از ديگران دمام مي‌زند.
تعزيه‌خواني نيز در بوشهر رواج دارد. تعزيه‌خوان‌ها در چند ميدان بزرگ شهر جمع مي‌شوند و صحنه‌هاي تاسوعا، عاشورا،‌ شام غريبان و 13 محرم را به تصوير مي‌كشند.
به نمونه‌هاي گفته‌شده مي‌توان موارد بسياري مانند مراسم سنتي لرستان، نخل‌گرداني يزد، سريزد،‌ ابيانه،‌ مراسم عزاداري حسينيه اعظم و زينبيه زنجان، جوش در ميمند و طشت‌اندازي اردبيل را اضافه کرد. همان طور که در ابتدا اشاره شد هر شهر و روستايي مراسم خاص خود را در دهه محرم دارد و تنها کافي است عزم سفر کرد.

سابقه اقامتگاهها در ایران

 

 

 

اقامتگاههای وابسته به راه

رباط – ساباط – خان – کاروانسرا

شايد بتوان اولين موسسان مسافرخانه ها را بعضي از خانواده ها دانست .اينان با در اختيار گذاشتن اتاق جهت استراحت و تهيه غذايي مفيد و سالم و حتي مكاني براي نگهداري حيوانات و با دريافتي اندك از افراد پذيرايي ميكردند كه بنام تختخواب و صبحانه بودبررسيها حاكي از آنست كه تعدادي زيادي مسافرخانه كه اغلب در مسير راههاي عمومي و يا پناهگاهها و استراحتگاه ها ايجاد شده است در روم باستان بوده است كه بيشتر مورد توجه مقامات دولتي و شخصيتهاي كشوري قرار ميگرفت .در آسيا هم اين مكانها بر سر مسير كاروانها بود بطوري كه زائراني كه به مناطق زيارتي سفر ميكردند از اين مكانها براي استراحت وتهيه غذا استفاده ميكردند.اين نوشتار سعي دارد كه سابقه صنعت گردشگري در استان را شناسايي نمايد لذا بدين منظور بررسي سوابق جهان و كشور نيز حائز اهميت است.

شاید در همه کتابهایی که درباره تاریخ و جغرافیای ایران نوشته شده و در همه سفرنامه های جهانگردان از توجه به راه و ساختمانهای پیوسته به آن و همچنین راهداری و پست منظم از روزگاران بسیار کهن سخن رفته باشد و نیز وجود واژه هایی چون ساباط و رباط و برید در زبانهای زنده و مرده جهان که از گویشهای کهن ایرانی گرفته شده مؤید این نظر است که پهناوری سرزمین و دوری شهرها و آبادیهای ایران و کشورهای همسایه، ایرانی را ناچار میکرده است که راههای پاکیزه و امن داشته باشد و منزل به منزل و آبادی به آبادی آسایشگاه بسازد و نیز برای اینکه کاروانها در بیابان راه خود را بیابند برجها و میلهایی برافرازد که از دور مانند برج دریایی رهسپاران را راهنمایی کند .

در میان نام ساختمانهایی که بیرون از شهر و در کنار جاده ها بگوش میخورد نام کهن کربات یا کارباط که با کاروان پیوستگی تمام دارد این واقعیت را میرساند که کاروانهای ایرانی و غیر ایرانی حتی در دشتهای دراز و پهناور بی سروسامان نبوده اند و به آسانی و آسودگی کالا و مسافر را از خاور به باختر و از شمال به جنوب میبرده اند.

هر چند میلهای راهنمایی که در سراسر ایران زمین بخصوص در بیابانها و جنگلها وجود دارند امروزه اغلب تبدیل به آرامگاه شده ولی از نام میل که میتوان آنرا به میان راه تعبیر کرد و نام ویژه آنها چون رادگان یا رایگان، رسکت و لاجیم و یا قدمگاه بخوبی برمی آید که نخست اینگونه بناها برای راهنمایی یا آسودن مسافران ساخته شده ولی پس از آن گاهی تبدیل به آرامگاه بانی خود یا بزرگی که در آن نزدیکی یا در حین سفر درگذشته شده اند.

مثلاً میدانیم قدمگاه نیشابور پیش از آنکه حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) به طوس تشریف فرما شود میل راهنمایی بیش نبوده و شاید در کنار خود ساباط یا رباطی داشته ولی پس از مسافرت آن حضرت و به یاد اجتماع پرشور و عظیمی که از پیروان و دوستاران خاندان پیغمبر(ص) در بیرون آن برپای شده نام قدمگاه یا به اصطلاح امروز بنای یادبود به خود گرفته و به همین مناسبت بعدها در زمان شاهان شیعی ایران گسترش یافته و ایوانها و صفه ها و رباط ها خانهایی برآن افزوده شده است.

کاروانسراهای کنونی ایران اغلب شاه عباسی خوانده میشود و تقریباً برای کاروانسرا علم شده و در قرن چهارم هر کثرت رباطهایی که به همت ابوالحسن ماه برپاه شده نام ماهی برای بیشتر رباط ها علم بوده است و متاسفانه اکنون یک رباط آن بنام رباط ماهی در خراسان برای ما بجا مانده است.

گاهی اشخاص نیک اندیش پیدا میشدند که حتی حاضر نبودند نام آنها بر اثر خیرشان بماند. رباط بسیار زیبا در نزدیکی سبزوار هست که بنام قلعه خدابنده مشهور شده و با نظر دقیق به سبک معماری آن بیننده به تردید می افتد که چنین بنایی در زمان خدا بنده معروف الجایتوایلخان شیعی مغول ساخته شده باشد و میتوان پنداشت نکوکاری تنها برای اینکه بنده خوبی برای خدای خود باشد این رباط را ساخته است. در کتب مسالک نام بسیاری از رباط ها و خانها آمده که سازنده اغلب آنها معلوم نیست و فقط با آبادی نزدیک آن نسبت داده شده مانند رباط ساغند، رباط پشت بادام، رباط سپید، خان لنجان…

دربارة کاروانسرهای شاه عباسی معروف است که وزیر او برای اینکه شماره آنها مشخص باشد و شماره های درست مانند ده و صد و هزار آسان به زبان می آید دستور میدهد یکی کمتر از هزار یعنی نهصد و نود و نه رباط سازند تا شمارش آنها اندکی درنگ شود و آیندگان ارج این کار بزرگ را بدانند.

تاريخچه واحدهاي اقامتي ،پذيرايي در ايران

آثار بدست آمده در تپه هاي باستاني و ديگر جاهاي فلات ايران حاكي از آنست ،رفت و آمد از دير باز ميان اقوام پيش از تاريخ وجود داشته و بر اثر همين تعامل و رفت و آمدها ،خصوصيات فرهنگها از يك تمدن به تمدن ديگر منتقل مي شده در دوران حكومت عيلاميان د تاسيساتي براي استراحت و رفاه حال آنان وجود داشته كه بعدها بر اثر حملات آشوريان از بين رفته . در بررسيهاي دقيق و مستندي كه از دوره مادها بعمل آمده بناها و تاسيسات عام المنفعه براي مسافران وجود نداشته .اما در زمان حكومت هخامنشيان و بقدرت رسيدن كوروش كبير از جمله اقداماتش ،جاده هاي ارتباطي را كه بجا مانده مادها بوده گسترش داده ،ساخت و ساز علي الخصوص تاسيسات عام المنفعه كه بنوعي با مسافر در ارتباط بود همانند آب انبار، كاروانسرا،ميل راهنما و...رايج گرديد.

هرودت تاريخ نويس يوناني در اين باره ميگويد: داريوش كبير براي رفاه حال مسافران كه از اين مسيرها عبور ميكردند ايستگاههايي كه بايد آنرا هسته اوليه واحدهاي اقامتي بحساب بياوريم تاسيس كرد بطوريكه در 5 كيلومتر 2 كاروانسرا ايجاد كرد در اين كاروانسراها چاپارهاي هخامنشي حضور داشتند تا نامه هاي ديواني و دولتي را سريع به مقصد برساند.

از اقدامات دولت سلوكيان هم ميتوان به گسترش راه ها ،جاده ها و تاسيس بناهايي همچون كاروانسرا اشاره كرد.اشكانيان هم در كنار مسير جاده ابريشم كه از اهميت بالايي برخوردار بود منزلگاهها وكاروانسراهايي بنا كردند.

در زمان ساسانيان هم علي الخصوص در كنار مسيرهاي تجاري تاسيسات عام المنفعه براي رفاه حال مسافران ايجاد گرديد كه كاروانسراي جنوب فيروزآباد فارس و كاروانسراي دروازه گچ اشاره كرد.

در دوران اوايل بعد از اسلام تمامي اين تاسيسات از رونق افتاد و اهميت و اعتبار خود را از دست داد و به ويرانه مبدل شد شايد بتوان دليل عمده اش را بي رونقي در كسب و كار و تجارت بود .ساخت و ساز وآباداني به خاموشي گراييد .گرفتاريهاي دولتها ،حملات با نيروهاي مهاجم و اغتشاشات داخلي از جمله اين عوامل هستند.اما ديري نپاييد كه در حكومتهاي سامانيان ،آل بويه ،آل زيار و غزنويان به تعمير و مرمت جاده ها و كاروانسراها همت گماردند. در صدرات خواجه نظام الملك در حكومت سلجوقيان در مسير جاده ها براي آسايش كاروانيان ،كاروانسراهاي متعددي بنا شد .از خصوصيات مهم اين كاروانسراها و بناها همانند مساجد با پلان چهارديواري احداث شده اند اطاقها و اصطبل كاملا مجزا و به دور از هم ساخته شده اند .

اما يكي از بدترين و دشوارترين ادوار تاريخ ،حكمراني مغولان بر ايران بود.در اين دوران خرابي،جنگها با ديگر دولتها و كشتار به اوج ميرسد تا اينكه هلاكو خان از نوادگان چنگيز بقدرت ميرسد و از جمله اقدامات اساسي آن امن كردن راهها بود و در مسير راه ها يامخانه،مساجد و بناهايي همچون دارالغربا، دارالسياده دائر كردند تا مسافران و رهگذران سكنا گزينند.همچنين بقاع برخي از مشايخ گشترش يافت كه نمونه ايي از مهمانخانه ها بود كه ميتوان به خانقاه پيربسطام و...اشاره كرد.بدين ترتيب روند ايجاد و ساخت و استفاده از كاروانسراها و مهمانخانه ها در دوره هاي افشاريه و زنديه ادامه داشت.تا اينكه اولين مهمانپذيرها و هتلها در كشور آغاز گرديد كه بعضا خارجيها بنيانگذاري يا به سبك آنان بود از سال 1260 تا سال 1315 تحولات جديدي در در ايجاد هتلها آغاز گرديد كه از اولين ها ميتوان به هتل پايتخت، هتل قرن بيستم اشاره كرد.

تاریخچه هتل های ایران

 

 

گراندهتل
همزمان با پيشرفت صنعت در اروپا و بوجود آمدن راه‌آهن و ارتباطات وسيع همچنين توسعه وسايل ارتباطي و بسط و تجارت و بالاخره ظاهر شدن طبقه جديد اجتماعي (بورژوا)، همه و همه علل اصلي بوجود آمدن اين فرم جديد هتل گرديدند. گراند هتل‌ها را مي‌توان جلوه‌گاه عظمت همه اين ارزشهاي اجتماعي جديد دانست. اين زمان نه تنها بقاي خانواده‌هاي بزرگ، نجبا، شاهزادگان و حكمرانان هنوز مورد احترام بودند. بلكه هدف اصلي جلب طبقه جديد شهري در فضاي معماري جديدي بود كه از امكانات مالي وسيعي برخوردار بودند. كميت و كيفيت احترام در گراند هتل‌ها در رابطه با مقدار سرمايه و اعتبار بانكي اشخاص قرار گرفت.

هتل‌هاي امروزي


آشنائي با مطالب قبلي و فلسفه مهمانداري آن در گذشته و تحولات اين فلسفه در دوره هاي مختلف و همچنين تأثير اين دگرگونيهاي فكري روي اين مجموعة معماري، به ما امكان مي‌دهد با ديد وسيع‌تري هتل‌هاي جديد را مطالعه نمائيم. آنچه امروز به عنوان يك هدف اصلي در هتل‌هاي جديد مورد توجه طراحان مي‌باشد، موضوع راحتي مهمانان است، يعني محيطي خلق نمائيم كه هرچه بيشتر گرم و شاد و فاميلي باشد و از همان امتيازات و تسهيلات زندگي فاميلي برخوردار باشد. فضاهاي فردي يا دسته‌جمعي آن بتواند نيازهاي فيزيكي و ادراكي تازه واردين را جوابگو باشد، نه مانند سالنهاي مجلل گراند هتل‌ها مربوط به پنجاه سال پيش كه فقط جلوه‌گاه يك زندگي پرزرق و برق تشريفاتي بود و تنها مي‌توانست در اختيار تعداد معدودي قرار گيرد. امروزه سعي گرديده كه اين وضع دگرگون شده وكليه افراد بتوانند بسادگي از اين مجموعه استفاده نمايند. در هتل‌هاي جديد رابطه و تماس بين كاركنان هتل و ميهمانان به حداقل خود رسيده است. اين موضوع به علت پيشرفت تكنيك، تجهيزات و تأسيسات آن مي‌باشد. از طرف ديگر نحوه اين برخورد هم با شكل قبلي خود بكلي متفاوت است. آن تشريفات و احترامات و تعارفات ساختگي به تعداد زيادي از ميان رفته و روابط صحيح‌تر و انساني‌تر جانشين آن گرديده است. از طرف ديگر بايستي توجه داشت كه عظمت و ابهت گراند هتل‌ها با آن همه ظرافت كاريها و زيبائيهاي دروني آن امروزه همگي از بين رفته و فضاهاي سالم‌تر و كوچكتر جانشين آن گرديده است. حتي مي‌توان گفت از نظر معماري بسيار سردتر و بي‌روحتر از وضع قبلي آن گرديده است، مخصوصاً در حدود سالهاي 1940 ـ 1930 مجموعه‌هايي كه بعنوان هتل توسط نهضت راسيوماليسم بنا گرديده خشكي و ماشيني بودن آن كاملاً بچشم مي‌خورد. در هر صورت فلسفه هتل‌داري، امروزه در جهت از بين بردن روابط خاص و تشريفاتي گراند هتل‌ها مي‌باشد. امروزه براي جوابگويي به احتياجات و امكانات مالي مختلف، مجموعه عظيم و حجيم گراند هتل‌ها را به فضاهاي كوچكتر ساختماني مبدل نموده و در بافت شهري پخش نمايند، تا براي صدور گوناگون زندگي امروزي متناسب باشد. نحوه پخش اين مجتمع‌ها در بافت شهري و اطراف آن و يا در امتداد اتوبانها درست شبيه موقعيت اقامتگاههاي اوليه (كاروانسراها، قهوه خانه‌ها، مسافرخانه‌ها) ميباشد كه در بافت‌هاي قديمي و يا در كنار جاده‌ها قرار داشته‌اند و در اشكال مختلف هتل‌هاي امروزي مثلاً از نوع (خانه جوانان) يا پانسيون ارزانترين اقامت مي‌باشد و در آن هركس كارهاي مربوط به خودش را شخصاً انجام مي‌دهد و يا در زيدانس كه بصورت آپارتمانهاي كوچك و مجهزي در اختياز مهمانان قرار ميگيرند. همچنين در هتل‌ها يا پناهگاههاي كوهستاني
، در همه آنها سعي در بوجود آمدن رابطه‌اي انساني‌تر بين افراد و همچنين با فضاي معماري باشد. بطوري كه گرمي زندگي فاميلي با برخورداري از حداكثر آزادي وجود داشته باشد. ارزش اين خصوصيت فضاي معماري وقتي مشخص مي‌شود كه امروزه به مدت اقامت متوسط افراد در اين نوع اقامتگاهها توجه نمائيم. بسياري از مردم به علت اشتغالات خاص و يا به علت راحتي سرويسهاي هتل ترجيح مي‌دهند در يكي از انواع آن زندگي كنند. بنابراين هيچ‌كس مايل نيست در جايي زندگي نمايد كه عاري از روح و شادي مي‌باشد. نياز به يك زندگي خصوصي با گرمي و حرارت فاميلي و برخورداري از يك رابطه انساني از خواستگاههاي كساني است كه در اين محلها زندگي مينمايند. بصورت ايده‌آل در طرح يك هتل بايد در نظر گرفت كه اين فضا بايستي ميهمان را از شلوغي و ناراحتي‌هاي زندگي ماشيني شهري نجات دهد و از هر جهت آرام‌بخش باشد.

تاريخچه هتل در ايران معاصر


در سال 1306 خورشيدي توسط يك مهاجر روسي به نام خاچيك ماديكيانس كافه‌اي بنام نادري در خيابان نادري تهران داير شد و اين شخص براي اولين بار در تهران بكار شيرين‌پزي پرداخت و چندي بعد در جوار كافه نادري، هتلي به همان نـام تأسيس كرد. براي نخستين‌بار در تهران در رستوران اين هتل بود كه غذاهاي فرهنگي نظير بيفتك و بيف ‌استروگانف و غيره به ايرانيان معرفي شد. همچنين كافه گلاسه، بستني فرنگي، انواع قهوه‌هاي ترك و فرانسه و انواع نانهاي قالبي براي اولين بار به وسيلة مؤسس اين هتل در اختيار علاقه‌مندان گذاشته شد. در جوار تأسيس هتل، رستوران‌هاي متعددي نيز در تهران، رشت، بندر انزلي، بابلسر و ديگر شهرهاي ايران به وسيله ايرانيان و خارجيان دائر گرديد و تعداد آنها در هنگام جنگ جهاني دوم و ورود افسران و سربازان متفقين افزايش قابل توجهي يافت. با خاتمه جنگ و خروج افسران و سربازان خارجي بسياري از اين رستورانها تعطيل شد. از كافه‌هاي مشهور تهران آن زمان كافه‌هاي كانتينانتال و لقانطه بود. كافه كانتينانتال در خيابان اسلامبول قرار داشت و كافه لقانطه در ميدان بهارستان در عمارت نظاميه داير شده بود. اين عمارت از بناهاي باشكوه دوره ناصر‌الدين شاه قاجار بود. عمارت نظاميه داراي تالار بزرگ و بسيار زيبايي بود كه در هر چهار طرف آن پرده‌هاي نقاشي به چشم مي‌خورد. در اين تابلوها مناظر جالبي از سلام محمدشاه قاجار ديده مي‌شد و چهره رجال سرشناس آن زمان در اين تابلو تصوير شده بود. در قديميترين واحدهاي اقامتي و پذيرائي تهران كه امروز فقط نامي از آن باقي مانده است مي‌توان مهمانخانه مدرن گراند هتل را نام برد. گراند هتل از مجلل‌ترين و معروفترين هتل‌هاي نيم قرن پيش تهران بود. اين هتل در خيابان لاله‌زار كمي بالاتر از كوچه ملي قرار داشت و در سالهاي پيش هر وقت ميهمان سرشناسي از خارج به تهران مي‌رسيد تنها محلي كه براي اقامت او در نظر گرفته مي‌شد گراند هتل بود. گراند هتل سالن بزرگي نيز داشت كه هنرمندان آن روز ايران در آن به اجراي برنامه مي‌پرداختند و به تدريج كه هتل‌هاي ديگر در تهران ساخته شد اين هتل از رونق افتاد. كافه و رستورانهاي آن روز در حقيقت محل تجمع اعيان و اشراف آن زمان بود و رفتن به كافه و رستوران خود يك نوع تشخص محسوب مي‌گرديد.

تاریخچه سفر

 

 

 

آثارباستانی مکشوفه درجای جای نقاط تاریخی فلات ایران شباهتهایی دارند که گویای وجود ارتباط میان این بخشهای مجزا از یکدیگر است .اگراین فرضیه مقرون به صحت باشد باید پذیرفت که هزاران سال پیش از میلاد مسیح (ع)اقوام ایرانی درفلات ایران مسافرت میکرده اند.مهمترین مسافرت دسته جمعی که به نوعی با تاریخ ایران پیوند خورده است را باید مهاجرت اقوام آریایی از روسیه به ایران دانست مادها در اواخر هزاره ی دوم پیش از میلاد درایران سکنی گزیدند. آنهاعلاوه براسب ازسایرحیوانات همچون استر،شتر و گاو برای حمل ونقل استفاده می کرده و با کاربرد اسباب ارابه در حمل ونقل آشنا بوده اند. با به قدرت رسیدن کوروش کبیر و با نهادن امپراتوری هخامنشی بمنظورتسهیل ارتباط با بخشهای گوناگون امپراطوری به بهبود وتوسعه راهها اهتمام ورزیده شد.در دوره ی داریوش راه شاهی به مسافتی درحدود 2500 کیلومتر مورد بهره برداری قرار میگرفت که از تخت جمشید تا سارد امتداد داشته است.در این راه نیز کاروانسراهها و ایستگاههای شاهی به منظور رفاه مسافران تامین شده بود.به منظور نگهداری راهها و رسانیدن نامه ها تشکیلات اداری وسیعی به عنوان دیوان برید تاسیس گردیده بود.

پس از استیلای مغلان برایران ودوران ناامنی وغارت نخستین اقداماتی به منظور ایمن کردن راهها به عمل آمد که ازآن جمله میتوان به احداث چاپارخانه هایی که درزبان مغولی به یامخانه معروف بود اشاره کرد.

افسانه ی 999 کاروانسرای شاه عباسی نیزحکایت از اهتمام این پادشاه در گسترش امکانات رفاهی برای مسافران است که اگر چه تعداد دقیق انها معلوم نیست لیکن فراوانی این اقامتگاهها عاملی مهم در آسایش مسافران دردوران صفوی در ایران همچنان منحصر به چارپایان بوده و از وسایل چرخدار استفاده نمیشده است..

جهانگردی در تمدن اسلامی

با دقت در سفرنامه هايى كه به جاى مانده به اين نتيجه مى رسيم كه آنچه از قرن نهم تا قرن چهاردهم میلادی وجود دارد، سياحت مسلمانان است به كشورهاى خاورميانه و خاور دور. مانند: ژاپن و آفريقا و اروپا. جهانگردان مسلمان گزارش سفر خويش را در كتابهاى جغرافيائى و يا در تحقيقات تاريخى و عقيدتى ارائه داده اند. و در اين دوران خبرى از رفت و آمد سياحان اروپايى و مردمان غرب مسيحى نيست. و گويا آنان هيچ گونه اى علاقه اى به گردشگرى نداشته اند. گاه گاهى به يك جهانگرد و تاجر يهودى غربى در بلاد شرق بر مى خوريم. از قرن پانزدهم به بعد, بويژه در قرن هفدهم مى بينيم كه جريان گردشگرى به طور دقيق به عكس جريان يافته است. جهانگردان مهم را غربيان تشكيل مى دهند كه به سرزمينهاى شرق روى آورده و گزارشهاى گوناگونى از آداب, ميراث فرهنگى, شيوه هاى حكومتى, اجناس و محصولات شهرهاى اسلامى داده اند و خبرى از جهانگردان مسلمان نيست و يا اگر رحله هائى وجود دارد, در محدوده سفر حج و از منطقه اى اسلامى به منطقه اى ديگر است.

از جمله جهانگردان ايراني مي توان به برادران اميدوار، اشاره نمود.

تاریخچه توریسم معاصر

ايران نيز در گردشگري قدمتي چندصد ساله دارد اما ميگويند كه كليد رونق اين پارامتر اقتصادي را زماني زدند كه عكاسباشي به همراه مظفرالدين شاه سينماتوگرافي را وارد ايران كرد و تصاوير مستندي كه از نقاط گردشگري ايران به كشورهاي ديگر ارسال شد بهآرامي كاروانهاي بزرگتري از توريستهاي بينالمللي را وارد سرزمين آرياييها كرد. اما در واقع از دهه دوم سده ۱۳۰۰ جهانگردي در ايران رسماً شكل گرفت و براي نخستين بار در سال ۱۳۱۴ ادارهاي به نام «اداره جلب سياحان خارجي و تبليغات» در وزارت داخله تأسيس و انجام امور مربوط به جهانگردي به اداره فوق محول شد. در همين سال هيأت دولت كه تحت فرمان بيچون و چراي رضاشاه قرار داشت دستور تأسيس «كانون جهانگردان ايران» را صادر كرد كه وظيفه تسهيل مسافرت گردشگران را بهعهده داشت. اين كانون كه به طور رسمي در بهمن ماه ۱۳۱۷ به ثبت رسيد گشتهاي گوناگون در داخل كشور براي بازديد جهانگردان ترتيب ميداد، در سال ۱۳۲۰ اداره جلب سياحان به «شوراي عالي جهانگردي» تغيير نام داد. جلسات اين شورا هفتهاي يك بار در وزارت كشور تشكيل ميشد. در سال ۱۳۳۳ شوراي عالي جهانگردي به اداره امور جهانگردي تبديل و در وزارت كشور متمركز شد. از فعاليتهاي اين اداره طي سالهاي ۱۳۳۳ ميتوان به انجام برخي خدمات زيربنايي و تدوين قوانين و مقررات ناظر بر جهانگردي از جمله «قانون ورود و اقامت اتباع بيگانه» اشاره كرد. همچنين در فروردين ۱۳۴۲ سازماني به نام «سازمان جلب سياحان» وابسته به نخستوزيري تأسيس شد. هدف عمده اين سازمان معرفي پيشينه كشور و تشويق جهانگردان خارجي و داخلي به سير و سفر و بازديد از آثار باستاني، مناظر طبيعي و ايجاد تمركز و هماهنگيهاي لازم در امور مربوط به جهانگردي بود. در تيرماه ۱۳۵۳ سازمان جلب سياحان در وزارت اطلاعات ادغام شد و وزارتخانه جديدي به نام «وزارت اطلاعات و جهانگردي» بهوجود آمد. بعد از پيروزي انقلاب در سال ۵۷، اين وزارتخانه ابتدا به وزارت ارشاد ملي و سپس به وزارت ارشاد اسلامي تغيير نام داد و حوزه معاونت جهانگردي اين وزارتخانه تازه تأسيس، سرپرستي امور جهانگردي كشور را برعهده گرفت. با تشكيل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونت سياحتي و زيارتي وزارتخانه فوق، دفتر ايرانگردي و جهانگردي را به منظور برنامهريزي صنعت توريسم، آموزش دستاندركاران جهانگردي، درجهبندي، نظارت و نرخگذاري تأسيسات، برقراري ارتباط بينالمللي و... تشكيل داد. اين دفتر نيز پس از مدتي به نام «سازمان مراكز ايرانگردي و جهانگردي» تغيير نام داد كه عملاً از ادغام چهار شركت دولتي به نامهاي شركت سهامي تأسيسات جهانگردي ايران، شركت سهامي گشتهاي ايران، شركت سهامي مركز خانههاي ايران و شركت سهامي سازمان مراكز جهانگردي براي ورزشهاي زمستاني وحوزه معاونت سياحتي و زيارتي وزارت ارشاد بهوجود آمده بود. با وجودي كه تا برنامه اول توسعه، دولت سياست چندان مشخصي در خصوص صنعت توريسم نداشت و بخشخصوصي نيز به علت روشننبودن سياستها و ضوابط، چندان رغبتي به ايجاد تأسيسات، مراكز اقامتي و پذيرايي نشان نميداد ولي در راستاي سياستهاي برنامههاي اول، دوم و سوم توسعه، بخش توريسم توانست براي بار ديگر بهعنوان يكي از پارامترهاي مهم اقتصادي مطرح شود و تعداد سرمايهگذاراني كه مايل به سرمايهگذاري در زيربخشهاي آن هستند افزايش يابد.